فروشگاه تخصصی عطر و ادکلن با بیش از ۱۰ سال سابقه
جیونچی زریوس کاری کلاسیک و فوق العاده جذاب هستش.جالبه من برای خريد عقدم تو تقریبا ده سال پیش اینو خریدم و همونطور که از زریوس جدید چهارفصل(میستکس کالکشن) که پرفیوم شاپینگ موجود داره،بازخوردهای بسیار زیادی گرفتم این زریوس قرمز هم اونموقع خیلی خيلى ازش بازخورد میگرفتم.کلا جیونچی کارهای عامه پسند پربازخوردی داره.
زریوس قرمز کار تلخ و گرم و فوق العاده تند انفجاری هستش که پخش و موندگاریش تقريبا بی رقیب هست.کلا انبوهي از روایح رو باهم داره که ابتدا خیلی راحت قابل تشخیص نیستن اما با کمی دقت متوجه میشین ابتدا فلفل قرمز شیرین سکانداره و بعد مدتی رایحه اصلی رو چوب صندل و سدری که مشابه وتیور تلخ اما تنده(شبیه سدر تو چوپارد) همراه کمی مشک که همواره فضا را متعادل و بالانس میکنه داریم.اگه مشک نباشه قطعا تلخ و تندی زریوس قرمز خوشایند نخواهد بود اما این مشک نه چندان پیدا شیرینی و لطافت متعادل کننده ای به بوی تند و تلخ صندل و چوب ها میده
کار کلاسیکیه و تو زمستون ازش بازخوردهای عالی میگیرید ولذت خواهید برد با پخش و موندگاری که کمتر مشابهی داره.من شخصا خیلی دوسش دارم
من زریوس کلاسیک و این زریوس هردورو دارم.ساختار و چارچوب کار دقیقا بازسازی زریوس کلاسیک هستش اما نه مثل کلاسیک قرمز رنگ تلخه و نه ضرورتا زمستونه
کار چهارفصل تند و تقريبا ممعتدل بسمت خنک پرسروصدایی هستش که من شخصا بوشو خیلی دوست دارم اما اصلا نمی تونم نت هاشو تشخیص بدم.مثل کارهای اسپایسی انفجاریه اما فقط اسپایسی نیست بلکه سرشاره انواع گل و گیاهان سبز هم هست.همونطور که گفتم دقیقا چارچوب زریوس قدیم رو از حيث اسپایسی و انفجار ر ایح متعدد تند داره اما برخلاف زریوس کلاسیک نه گرمه و نه تلخی داره.بوهای چوبی توش هست اما نه اونطور که چوبی باشه بلکه بیش از هرچیز انواعی از گیاهان سبز و روایح اسپایس هستش که تند و خنک و سبزه
کاملا مناسب بهار،پاییز و تابستون و حتی روزای نه چندان سرد زمستون اما قطعا تو هوای خیلی سرد مناسب نيست به نظر من
پخش بوش عالی و موندگاری هم عالی عالی که پخش و موندگاری دقيقا مثل زریوس قدیمی کلاسیک هستش.
من نمی دونم در مورد این تابلوی خلاقانه چی میشه گفت? چطور بزرگوارانی دلشون میاد از پنج ستاره دو ستاره به اين میدن!? میدونید هتل های تاپ پنج ستاره داریم که بالاتر پنج ستاره است اما آيا همه پنج ستاره ها و تاپ پنج ستاره ها یکسان اند? رياضيات و عدد همونطور که مارکس در دفاتر رياضى اش نوشته کارشون ضد انسانی و تقلیل گراست یعنی وقتی مینویسی میزان بیکاری دوازده درصد يا فقر نسبی سی درصد و یا تورم پونزده درصد هستش تمام هزاران و میلیون ها انسانی که درد و رنج می کشن(و بقول ویتگنشتاین درد و رنج یک انسان به تنهایی مترادف با رنج تمام بشریت است و اگر فقط یک نفر رنج بکشه زندگی انسانی اخلاقی نیست که این جمله رو قرآن ما پونزده قرن پیشتر بهتر و کاملتر گفته اند اما جالبه از همون جمله قرآن برای حمله به اسلام استفاده میکنن! بگذریم دنیا همینه) رو به یک عدد رياضى چنددرصد تقلیل میده و من کارگزار سیاستگذاری اقتصادی که هرروز تا خرخره میخورم چطور میتونم بفهمم این عدد یعنی میلیون ها شرمساری و رنج و نکبت?! اینگونه ست که بوروکراسی ها و تکنوکرات ها به حق از انسانیت خیلی دور می افتند
حال من نسبت به وویاژ پرفیوم همینه! بگم فلان میزان ساعت ماندگاری و فلان مقدار پخش داره و فلان نمره ارزش! کسی رو میشناسم در تمام صفحات یک مرجع خارجی معروف به گونه ای باورنکردنی خودشو مرجع قرار داده و یکسری فاکتورهای عددی گذاشته و گفته هرچی من گفتم و نمره دادم براساس اون تردید نکنید که عطر مذکور می ارزه یا نه! و جالبه اولا یک خط تحلیل نداره ثانيا اذعان داره جز معدود مواردی اکثر کارهارو هرگز نخریده و فقط سمپل یا تست مغازه ایشو انجام داده(تازه با فرض خوشبینی میگم!) و فراموش کرده عطر مقوله ای ذوقی،زیبایی شناختی و فرهنگی اجتماعی ست که دهها و صدها فاکتور تعیین کننده براى سنجشش وجود داره که علاوه بر ذوق و سلیقه زیبایی شناختی فردی برخی فاکتورها کاملا کانتکسشوال هستند یعنی محیطی! یک کار در محیط مادی زیست شما گونه ای متفاوت جواب میده و روی پوست شما بیان و بروز متفاوتي داره و در محیط دیگه همینطور
بگذریم اینارو گفتم که عرض کنم هر کامنتی فقط و فقط نظر شخصی است که با توجه به عقل سلیم و دهها فاکتور دیگه صرفا میتونه یک چارچوب راهنمای صرف باشه و لاغیر(امیدوارم وقت کنم درباب این نکات و نه درباب مقوله مادی عطر که آماتور هستم ،نوشتاری تحلیلی به پرفیوم شاپینگ بدم که شاید بکار دوستانی بیاد)
وویاژ پرفیوم عطر محبوب منه و آخرين بار یه ستشو گرفتم که به استاد عزیزم که شانزده سال ازش درس آموختم یعنی شش سال بعد فارغ التحصیلی حتی،هدیه دادم و بااینکه کلکسیونی از کارهای نیش داره تاسف میخورد پیشتر سراغ این نرفته.
همون لحظه نخست شما با طبیعی ترین بوی ممکن هل مواجه میشید و اگر مثل من هرروز چای و هل دم میکنید برید سراغ بسته هل و بندازید تو قوری چای و اب جوش بریزید روش که بویی لطیف و طبیعی به مشامتون میرسه و این دقیقا بوی وویاژ پرفیوم هرمسه منوط به اینکه حداقل چهارتا هل خوب تو چایی که عطری نيست ریخته باشی حالا اگر باز مثل من عاشق حضور لیمو در کنار چای هل هستین و این لیمو ابدا مثل لیموهای تند و آبدار مرکباتی که در ابتدای تام فورد گری وتیور پرفیوم یا برخی کارهای گرلن نظير ایدل کلون میبینید نیست بلکه لیمویی تقریبا کنترل شده مانند لیموی توی چای هستش
اونوقت این چای هل و لیمو با اولویت و برتری هل بصورتی کاملا محسوس و برجسته اما نه تند و تیز و نه خفیف بلکه متعادل و بالانس دقیق میشه بوی وویاژ پرفیوم ما.تو ستش یه کرم کوچیک داره که دقیقا عصاره ادکلن هستش و اگر به بدنتون بزنید ضمن بالابردن ماندگاری و پخش کار خودش به تنهایی حاوی مقدار زیادی از بوی و ماهیت وویاژ پرفیوم هستش
نکته مهم درباب این ادکلن مانتد تمام کارهای هرمس اینه که طبیعی تر از این ممکن نیست و اگر این رو نیش ندونیم پس چی نیش هست?
یونی هست و خانم ها و آقايان به یکسان ازش مشعوف میشن.پخشش خوبه واقعا اگر نگیم عالی که اینم بدلیل ماهیت کار هستش و اصلا اگر ولوم پخش رو بالا می برد باید قطعا طبیعی بودن کار را رها می کرد،و موندگاری عالی
اما فصلش کاملا سلیقه و کانتکس شما و محل زندگیتون بستگی داره: تابستون قطعا لذتبخشه اما شخصا معتقدم تو زمستون حای بهتر خودشو نشون میده منتهی نه زمستونای یخبندان بلکه چیزی مثل اواخر اسفند و البته بهار که فصل شکوفایی ذات این کاره
حکمرانی مطلق پچولی
یک کار به تمام معنا کلاسیک که اگرچه ظاهرا کاراکتر اجتماعی که این بازنمایاندشه به تاریخ پیوسته،هنوز "مردانی که هیون را رام می کنند و بر رودخانه ها ظفر می یابند" با نوستالژي گذشته ای دود شده و به هوا رفته خواهان دیدار این اکسیر جادویی اند.
من عاشق اش ام و ممنون ناشناسی هستم که اینو بهم معرفی کرد.اگر بخوام فضا شو براتون بگم کار سختی نیست چون قطعا حداقل یه کار دهه هفتاد میلادی مثل وان من شو،تزار،اوپن و..دیدین و البته این چیزی نیست با اونا مقایسه کنی اما تم اصلی اش همون فضاي تند و شدید کلاسیک هستش بااین تفاوت که اگه کلاسیک ها پچولی عنصر مهمی براشون بود این پچولی ناب آميخته با عسل و کمی اسپایسی خاصه دارچین کل فضا شو تشکیل میده
اولین بویی که حس میکنی شیرینی عسل و صلابت پچولی هستش و اگرچه بقیه موارد یه گوشه خودشونو جر میدن که بروزی بدن اما در برابر حکمرانی پچولی هیچ کاری نمی کنند.
حالا باورکردنی نیست چه اندازه بوش طبیعی و نسبت به قیمت ارزون و قدیمی بودنش چقدر این پچولی آميخته به عسل طبیعی نماست!! اگر نیکولای پچولی اینتنس رو داشته باشی و با این مقایسه کنی متوجه اهمیت جیونچی جنتلمن میشی.البته پچولی جیونچی جنتلمن در برابر پچولی نیکولای خیلی کیفیتش فرق میکنه چون نیکولای تا تونسته والومشو پايين آورده و شما با یک بوی فوق العاده لطیف مواجهید اما جیونچی انگار یک من نعناهندی رو با عسل و دارچین قاتی کرده و اونقت بوی نعناهندیه رو با دستگاه خاصی دوسه برابر افزایش داده و کیفیت اون نعناهندی هم نسبت به پچولی نیکولای مثل کیفیت بی ام دبلیو به پژو پارس هستش
بااینحال صبر کنید یک قولی بدم! اگر فقط لطف کنید و به جیونچی جنتلمن فرصت بدید و با همون اولین بو قضاوت نکنید قول شرف میدم شما هم مثل من اولا هرشب موقع خواب به خودتون بزنید و خواب بهشت ببینید ثانيا وقتی خواستی بین جیونچی جنتلمن و یک کار نیش انتخاب کنید ناخوداگاه دستت بره سمت جنتلمن و اصلا حس نکنی کار صدوپنجاه تومنی میزنی!!
پخش و موندگاری از عالی عالی تره اما کار زمستون و پاییزه س که قطعا اوایل بهارم میشه اما تابستون بخاطر شیرینی اش قطعا نه
شک نکن اگه نداریش کلکسیونت ناقصه و اگر بگیری و ابتدا پشیمون بشی یکی دوهفته بعد در صدر مجلس میذاریش
هیچ شباهتی به جیونچی جنتلمن کلاسیک نداره هیچ!
من بهترین کار جیونچی رو که واقعا کارهای خوبی داره،جنتلمن قدیمی میدونم اما اولا قطعا بازخورد و مدرن بودن این نسبت به نه تنها جنتلمن قدیمی بلکه شاید تمام کارهای جیونچی تردیدناپذیره ثانيا به بیان امروزی اینتنس بیش از هرکاری شایسته عنوان جنتلمن هستش.نکته مهم اینه که هرگز درباره اش زود قضاوت نکنید چون اگرچه وقتی برای تست تو فروشگاه حتی سه چهار پاف هم بزنید نشانی از اینتنس که باید کارو با پخش بالا و شدت نشون بده نمیبینید خاصه اگر رفرنس شما جنتلمن کلاسیک باشه و مدلول اینتنس باتوجه به اون زمینه ارجاعی درنظرگرفته باشید! اما نگران نباشید این ماهیت دودی،کهربایی و اندکی چرم جنتلمن اینتنس هستش که دقیقا با رنگ خاکستری و سایه روشن شیشه اش کاملا منطبق هست و این رنگ بازنمایی دقیق ماهیت درونی مذکور هستش که کاری نیمه تلخ و دودی و لطیف با تاکیدی مضاعف بر وقار و بیان آرام هستش.چرا? جنتلمن دهه 1970 میلادی یک مرد کلاسیک کلاسیک پوش پرهیاهوست که شما میتونید کاراکتر اجتماعی اونو در قالب مردان انقلابی(آخرين انقلاب های کلاسیک دقیقا دهه هفتاد میلادی به پایان رسیدن) يا حتی پدرخوانده های مافیای سیاست یا مواد ببینید! باورکردنی نیست جنتلمن کلاسیک مردی ست که ميتونه گانگستر باشه و درهرحال چه گانگستر یا سیاستمدار و یا انقلابی فردی ست با ظهور خشن و هوارکش اما قرن بیست و یکم عصر جنتلمن های واقعا سوسول هستش که ظاهري آرام،متین و موقر اما باطنی بشدت متناقض و فریبکار دارند دقیقا مانند مدیران شیک پوش نئو لیبرال که حساب های بانکی شون در بهشت های مالیاتی(مکان های ناب فرار مالیاتی که از ملکه بریتانیا تا خاوری ها و کارتل های مواد و قاچاق انسان و..به یکسان مشتری اش هستن) در تناقض با دروغ های کتیف اش برای رياضت اقتصادی مردمان بینواست.خلاصه با پنبه سر بریدن کار جنتلمن امروزیه.
جیونچی انلی جنتلمن اینتنس چنین کاراکتر موقری داره که واقعا فریبنده س و کارش همین تکمیل فرایندیه که شما بابتش میرید کلاس های روانشناسی و مدیریت و بازاریابی که چطور با زبان نرم و لطیف تیغ برکشید!(فارغ از شوخی ناگزیریه) و حالا یادت باشه برخلاف اون ظاهر آرام اتفاقا نه تنها از حيث پخش و موندگاری کارشو به نحو احسنت انجام میده بلکه بیشتر از حتی جنتلمن کلاسیک پرهیاهو که امروزه خیلی رو میخواد بزنیش کارکردشو به خوبی انجام میده
خلاصه کنم به زبان امروزی بازنمایی ناب یک جنتلمن(کارتون هرچی باشه فرق نمیکنه فقط کافیه لازم باشه با ظاهر جنتلمنانه به هدف ات اعم از عشقی،مالی،شغلی و..برسی اونوقت این کارو بسپار به اینتنس ) مرموز خاکستری و ناچار چندلایه که با وقار کامل کارکرد خود اثباتی و فریبایی رو انجام میده.موندگاری خیلی خوب و پخش در حدی که شما لازم دارید یعنی شک نکن سوژه شما فوری به بوش فکر میکنه حتی اگر نپرسه ازت که بعیده خانما نپرسن
یکی از شاهکارهای گرلن و براى من دوست داشتنی ترین کار گرلن بعد وتیور که قطعا از حيث کلاس رسمی میتونه از وتیور خیلی بالاتر باشه مشروط به اینکه مثل من استفاده نکنید و حداقل یکساعت قبل از ورود به محل کار یا دانشگاه نهایتا پنج پاف بیشتر نزنید وگرنه تندی اش ممکنه کاری کنه که با من کردن!(منشی فلان گروه ورداره بگه آقاى..خیلی ادکلنتون تنده دوست داری بویسه رو تو سر خودت بکوبی چون واقعا بویسه به حدی لطیف و جنتلمنانه است که آزار دیگران دور از شان ایشونه)
من بارها اینو با گرلن لهوم مقایسه کردم که از یه کالکشنن و در ابتدای دو بوی کاملا متفاوت دارن که اون البالویی و تند و خنکه اما بویسه دودی و ترش و خنک هستش.بااینحال شما هم مقایسه کنید زود متوجه اشتراکات بسیارشون در مسیر پحش میشید که بیشتر ناشی از عرق نیشکر و روایح مرکباتی هستش
بویسه اولش کاملا بوی ترش و تندنعنایی داره که کمی دود و خس خس همون اول کنارشه و یه تندی خاصی و مفرحی داره که با تمام وجود شمارو شاداب میکنه.اما کمی بعد این فضا بسمت دودی شدن میره و اگرچه هیچ توتونی توش نزده اما بوی وتیور خاکی و چوب و کمی توتون یا درواقع دود سیگار(من سیگاری ممکنه اشتباه کنم اما همیشه بوی دود چوب و وتیورشو بیشتر حس میکنم) فضاي عطرو کاملا در اختیار می گیره که این بو رو وقتی همون ابتدا درب عطرو باز کنید درصورتی که قبلا استفاده شده باشه،بیشتر از همه حس میکنید و این کاراکتر واقعی گرلن بویسه است.
بویسه به باور من ادکلن یک استاد دانشگاه،نویسنده یا فردی با میزان متنابع سرمایه فرهنگی هستش که سرمایه فرهنگی این فرد بیش از سرمایه اقتصادیشه
من که خودم دانشگاهی ام همواره در دانشگاه بیش از هرکاری در تابستون از این استفاده میکنم که چون تابستون کمتر میرم دانشگاه خوشبختانه طرح درب چوبی اش هنوز نصفه بیشتر مونده و البته بگم که هیچ فرقی با طرح درب شیشه ای که اونم دارم نداره.
خوب من عاشق کارای گرلن ام و معتقدم با یکسوم تا یک پنج ام برندهای میلیونی نیش شما اگر کارتون فرهنگی و فضا تون فرهنگیه و سنتون هم حداقل سی و سی به بالاست یا اینگونه می نمایید در خرید و اولویت و ارجحیتش به هرکاری تردید نکنید.من حاضرم درصورت پشیمانی ازتون بخرمش
اولین عطری که از پرفیوم شاپینگ گرفتم و شروع دهها خرید بعدی ام شد.عطری که وجودش تو این زمانه بی روح روح زندگیه و چقدر من ممنون گرلن ام! همچنین پرفیوم شاپینگ
اولین اسپری عطری دنیایی از مرکبات رو با خنکی که حتی تو کارهای گرلن هم منحصربفرده تو روح ت میپاشه و تو اوج گرمای تابستون حس خوردن یه گریپ فروت یا لیموناد خنک تو استخرو داری
اما همون لحظه اول هم ته بوی تلخی حس میکنی که غیر گریپ فروت ماله آلموند یا بادام جان خودمونه و این بادام کم کم بعد یکربع نیمساعت کامل بالا میاد که در کنارش حسی از رطوبت و تاریکی خاکی خس خسی که ظاهرا گرلن خودش پرورش میده رو به جان و دل پذیرا میشی و این بوی تلخ بادام که کمی ترشی همواره پابه پاش قدم میزنه تا آخر همراشه
من همین تابستان امسال که اینو گرفتم تو پرفیوم شاپینگ نوشتم و به بچه هاشون گفتم به عنوان کسی که بویایی ضعيفي دارم این ادکلن ابدا پخش و موندگاریش متوسط نیست بلکه واقعا عالیه و من تا ده ساعت تو اوج گرمای خفه و خسته کننده همرام داشتم و اگرچه بی تعارف اصلا کاری با بازخورد مثبت دیگران ندارم جز اینکه خداروشکر شاکی نشدن،این برام پربازخوردنرین بوده تو حوزه عمومی.نیاز به گفتن نیست مطلقا تابستونه ست و اینکه تو گرما بروز میده خودشه
مثل سه تای دیگه این لاین بادام محور بنیادی کاره که بادام ایدل کولون عالی بالانس شده با بهار نارنج و مشک و خس خس
درضمن دیدم دوستانی گمان کردن این ادوکولون هستش چون روش کولون خوندن اما خیر رفقا این ادو تویلت هست و جعبه و شیشه رو ببینید متوجه میشید که پخش و موندگاریش هم بیشتر از هر حد انتظاریه
اولین بار برادرم هشت سال پیش بهم هدیه داد و دوبار دیگه باز خریدم که الان مورد پارسالو دارم هنوز.راستش لار اول دیوانه اش بودم اما هنوزم خیلی این کارو دوست دارم اگرچه با ديدن لئو بویسه و گرفتن بویسه این کمی کنار رفت برام .
بوش برای من کاملا آلبالویی نابه اگرچه توش آلبالو نزدن اما دقیقا آلبالو با طعم و بوش رو کامل حس میکنم که بدلیل وجود ریواس و عرق نیشکره احتمالا.خنک و تند و فرحبخش.باورش سخته تو کارهای نیش میلیونی هم چیزی به این مفرحی ندیدم.
پخش و موندگاری هردو عالی عالی فوق العاده
یه شباهتی بین این و لئو بویسه هم هست تو ترشی و البته خنکی و تندوتیزی فرحبخششون که البته بویسه دودی تر و جدی تر و رسمی تره
اصلا نمیشه تصورشو کرد دنیای بدون گرلن را
من گران وتیور اکستریم رو بیشتر دوست دارم اما این هم که مادر اونه واقعا چیز فوق العده ایه.البته من این جدیدترینش رو ندیدم و فکر نمیکنم هیچ فرقی کرده باشه با قبلی ها چون گرلن قصد داره تمام شیشه هاشو یکسان کنه ظاهرا و اینم احتمالا در اون راستاس و نه تغییر ماهیت.
وتیور همانند وتیور اکستریم کاملا خنک و تابستون و بهاره س منتهی یه روند تقریبا معکوس دارن که گرلن وتیور رو وقتی میزنی اولش خیلی سبز و آبدار نيست اونطور که گرلن وتیور اکستریم هست،و بعد یکی دو ساعت فضا ش تغییر میکنه و از وتیور مرطوب و تاریک خشک میره سمت وتیور خیس و سبز و روشن اما اکستریم از اولش مثل آخرای گرلن وتیوره و بعد کم میشه از اون فضا
پخش و موندگاریش خیلی خوبه خصوصا موندگاری عالی و پخشش هم خوب.کلا بقول دوستی کاریه رسمی و مهربان که هرچی ازش میگذره بهتر میشه
من واقعا زبانم قاصره از گفتن و ناتوانم از نوشتن درباب این معجزه انسانی طبیعت!
فقط چند نکته ميگم شاید بدرد خورد.موردی که من دارم تولید 2011هستش و بوش چنان مست و مجنونم میکنه که در کنار کویرکوبا اینتنس جایگاه برتر رو در بین عطرام داره.گرلن وتیورو داشتم و بعد به عشق اون اینو گرفتم چون عاشق بوی وتیورم اما متنفرم از اینکه هر بچه ای عطرشو وتیور میخونه و صراحتا میگم نوبل سدار چوپارد وتیور درجه دو اما خالص تری نسبت به نوبل وتیور چوپارد داره!
وتیور اکستریم از خود گرلن وتیور خیلی سرتره چون هم کیفیت رایحه عالی تره هم اون بوی خاک و رطوبت بیشتره
اولین اسپری و اولین بویی که میزنی دنیایی از بوی خوش خاک،رطوبت و تلخی ملیح وتیور وجودتو میگیره و این دقیقا تو گرمای تابستون حالت یک دوش خنک یا یک لیوان نوشیدنی تگری داره
دوستان نوشتن این او تابستان قابل استفاده نیست! صراحتا میگم صددرصد اشتباه میکنن و صددرصد تابستانه س! البته تو هر فصلی قابل پوشیدنه الا سرمای جدی زمستان!
بوی وتیورو تو آرمانی کد حاطرتونه چقدر طبیعی و تلخ و خنکه که دقیقا تصویری مشابه رنگ شیشه ادکلن یعنی تاروتیره رو ایماژینه میکنه? اون بو در برابر این گرلن وتیور اکستریم گم و گور میشه از بس بوی تلخ وتیور اکستریم با خنکی لذتبخشش شفافه! والله باید برای رنگ سبز گرلن و رنگ تیره و مشکی آرمانی کد به طراحشون نمره بیست داد! گرلن کاملا تابستونه است و آرمانی کد اگرچه تو غروب و شبای تابستون هم بزنی اذیت نمیکنه اما به باور من که تابستون هم پوشیدمش،بیشتر بهاره و پاییزه و حتی زمستونه س اما گرلن کاملا تابستونه س اگرچه بدلیل ماهیت وتیوریش جز در اوج سرما،باقی فصل ها هم میشه استفاده کرد!(اما یادت باشه جز در تابستان خودشو نشون نمیده و شما در فصل خنک پاییز و زمستون درواقع ادکلنتو هدر میدی و فرصت اثبات و ظهور و بروز قابلیت های درونی اش رو ازش میگیری!)
پس پرفیوم شاپینگ لطفا آون به استثنا تابستون رو خواهشا پاک کن که گرلن کاملا تابستونه س
پخشش عالیه و موندگاریش نیز
اما اگر پخش و موندگاری اش صفر بود باز این محبوب ابدی من بود چه اینکه محاله کاری پیدا کنی با این حد از وضوح شفافیت و کیفیت وتیور ناب خاکی و مرطوب رو بهت نشون بده
کار رسمی دانشگاهیه اما به نظرم هرکسی که دوست داره اعتماد دیگرانو جلب کنه و مهرشو به کوچه و بازار عرضه کنه میتونه اینو بپوشه منتهی ساده و ساده لباس بپوشه اگرچه رسمی بهتر
من تام فورد وتیور پرفیوم رو دارم اونم آمريكايي تولید اولشو.یکربع آغاز کار با بوی ترش و تلخ لیمو و گریپ فروت از حيث مرکبات کاملا متمایز و برتر از گرلن وتیور وتیور اکستریمه اما بعد که وتیورش شروع میشه علیرغم شباهت بسیار تام فورد به وتیور اکستریم شک نکن هرگز کیفیت واضح و روشن سبز گرلن رو پیدا نمیکنه و بیشتر تلخ و سیاه میشه اونم سباهی فرورونده که خاکستریه.تازه پخش گرلن خیلی بهتره اگرچه موندگاری تام فورد اصلا ابدیه
درود خدا بر گرلن و خاندان و نوادگان معطر عطربازش از جمله خانم نیکولای
من کشته مرده کارهای وتیوری هستم اما بقول مولانا
آن یکی شیر است اندر بیشه وین یکی شیر است اندر بیشه
آن یکی شیر است اندر بادیه وین یکی شیر است اندر بادیه
آن یکی شیر است که آدم میخورد وین یکی شیر است که آدم میخورد...
وتیور داریم تا وتیور! گرلن خداوندگاره و بقیه بچه ان حتی وتیوره تیمبکتو وقتی با گرلن مقایسه بشن
مونتال رد وتیور برای من مشابه تیمبکتو و تق هرمس هستش اگرچه به تق هرمس خیلی شبیه تره! بااینحال باید کمی ناامیدانه بگم راستش اگرچه در نوع خودش کار جالبیه مونتال ردوتیور و پخش و موندگاریش بهتر از تق های امروزیه اما من تق رو خیلی بیشتر ترجیح میدم چون مرکبات و خاک و سنگ خوب تو تق ترکیب و جاگذاری شدن.
ردوتیور با همه این احوالات برای کسی که تق هرمس یا تیمبکتو رو داشته و دوست داره میتونه گزینه عالی باشه چون شخصا ترجیح میدم جای تکرار دست به تجربه جدید بزنم حالا گیرم تجربه جدید رو بر مبنای تجربه قبلی انتخاب کنم یعنی مشابه چیزی که دوست دارم!
پخش و موندگاری خوب
ظاهرا مونتال علاقه خاصی به کاپی زدن داره بقول علما! اما خوب اینم هنر میخواد و واقعا هنرشو داره انصافا
احتمالا بهترین کار مونتال این باشه.من پارما لدر و توسکان لدرو استفاده کردم و این جناب مونتال با قیمت نصف اولی و یکسوم دومی انصافا عالی کار کرده چون نباید فراموش کنیم در دنیای عطر مثل تمام جهان مدرن قیمت یک فاکتور تعیین کننده مهم هستش
بوی عودلدر همونطور که از اسمش میاد چرم و عودیه اما واقع مطلب بیشتر چرم هستش در کنار عود تا برعکس و چه بهتر! اما چرم مونتال نسبت به پارما لدر و توسکان لدر مثل کاپشن چرم ایتالیایی اصل توسکانی در برابر کاپشن چرم اگه نگم چینی که خوب چرم نیستن چینی ها میتونم بگم چرم فلان مغازه دهه شصتی خیابان فردوسی که هنوز یاد نگرفته اهمیت چرم نه فقط به پوست چرم حیوونش بلکه کاریه که چرمساز روش میکنه! تو کار مونتال حس میکنی بوی چرم فاقد اون کیفیت فاخر و متمایز پارمالدر و توسکان لدره که وقتی بوشون میکنی در کنار بوی کثیف و زمخت چرم تصویر ثروت و قدرت پوشنده اش به ذهن متبادر میشه! لب کلام کمی این چرم بی کیفیت و چینی ماب هستش
اما خبر خوش اینکه قول میدم از صدهزار نفر تو خیابون حتی صدنفر هم متوجه چنین تفاوتی نشن (برعکس پوشیدن کاپشن چرم های کذایی مثال فوق الذکر که حداقل الان خیلی ها متوجه اصل و قلابی اش میشن!) و شاید این به اون دلیله که چرم تنها اکوردی هستش که مطلقا در عطرسازی عصاره طبیعیشو نداریم! و صددرصد سنتتیکه! فکرشو بکن چرمو جر بدن تا عطرشو بگیرن!(هههه) بااینحال سنتتیک چرم خودش هنریه سخت حساس و جدی که کمتر کسی میتونه مشابهشو بزنه!
پخش و موندگاری مونتال عودلدر به باور من که هرسه مورد رو داشتم کمتر از هیچکدوم اون دوتا نیست و حتی تو پخش احتمالا بیشتر از پارماست!
بازم میگم اگر فردی هستید که هنوز به فیدبک و البته نظر دیگران توجه دارید در اولویت مونتال بر رقبای میلیونی اش ذره ای تردید نکن و با بقیه پولش هم حالی به خودت بده و هم دعایی برای ما کن!
این کار بین کارهای بنز در کنار اینتنس اش که مشابه دقیق دیور فارنهایت تویلت هستش،کار خوبیه.پخش و موندگاری از مهمترین فاکتورهای خرید کارهای دیزاینری محسوب میشه و له پرفیوم بنز در این زمینه شایسته یدک کشیدن نام بنز هستش! عالی عالی
اما رایحه اش بنظرم بیشتر خطیه و ترکیبی از عود و زعفران که زعفران سبب لطافت عود شده طوریکه بتونی راحت تو فصلای معتدل بپوشیش .بوی عودش تو دیزاینری خوبه اما خوب چیز شگرفی نیست
من راستش هرگز حاضر نیستم بنز بخرم دیگه اما اینو داشتم که دادم برادرم و نکاتی برام داشت که وادارم میکنه توصيه کنم کسی خواست حتما حتما بگیره.
من عاشق دیور فارنهایت قدیمی هستم و همیشه دویست میلشو میگیرم اما این بنز هیچ تفاوتی با اون دیور فارنهایت نداره و اگر بخوام فارنهایت بگیرم باز که بعیده،ترجیح میدم اینو دوباره بگیرم با نصف قیمت و چندبرابر پخش و موندگاری دیور
اولین بار تو اوج برف و یخبندان پارسال پوشیدم و اومدم سر میدون کاج سوار ماشینای انقلاب بشم که بااینکه یکی دوپاف بیشتر نزده بودم خواستم برگردم خونه لباسامو عوض کنم و ادکلن دیگه ای بزنم اینقدر بوش وحشتناک زیاد و تند بود!! اما چون دانشگاه درس داشتم نمیشد برگردم و اجبارا سوار شدم و وقتی خانم پشت سرم مدام سرفه می کرد خجالت میکشیدم که نکنه بخاطر تندی بوی عطر من باشه?!! که هیچ بعید نبود چون خودمم داشتم خفه میشدم
حالا جالبه بعضي ها میگن این خنکه و من تابستون هرکاری کردم نتونستم ذره ای استفاده کنم از بس زمستونه است برام.
بوش همونطور که گفتم کپی دیور فارنهایته و من کوچکترین تفاوتی ندیدم اگرچه دبور فارنهایت عنصر بویایی خاصى داره که فقط معدود افرادی متوجه اش میشن که اونو مرطوب و خیاری میکنه و من متوجه اش نشدم
پخش و موندگاری این بنز در حد بنز اس هفتصده و بوش کپی دیور فارنهايت
من همیشه وانیل برام خط قرمز بوده اما وقتی پرفیوم شاپینگ این کار رو موجود کرد فی الفور اومدم و ازشون خریدم و جالبه یک ثانیه تردید و شک نداشتم در خریدم.بعدش همون روز و لحظه استفاده کردم و با خوشحالی تموم میگم عالیه و خوشحالم خریدمش.
تمام تصورتون رو از وانیل بریزید دور و اگرچه تو ریویوی فرانک بوکلت وانیل اینارو یه جوری باهم مقایسه کردم اما ابدا چنین جسارتی نمیکنم هیچ کار وانیلی در دنیارو با این مقایسه کنم.
پیچیده ترین عطر دنیا نباشه یکی از پیچیده ترین هاست که با هربار استفاده و بررسی لايه ای از هنرشو کشف خواهید کرد.همون اول که دربشو باز کنی اولین بویی که به مشامت میاد وانیله اما همین بوی اولیه هم کاملا متمايز از بوی مرسوم وانیل هستش،و مهمتر اینکه بعد این بوی ابتدایی وانیل تغییرات در سه سطح تاپ نت،میدل نت و بیس با وضوح اما پیچیده و هنرمندانه رخ میده.اولش وانیل و میخک و مرکبات و چیزای دیگه ای تورو مفتون میکنه اما بوی وانیل بیشتر میگیردت و چه در این نت اول و چه در لایه نهایی بوی وانیل همونطور که گفتم ابدا وانیل مرسوم و همیشگی که شیرین و زنانه ست نیست بلکه وانیلی عجیب دلنشین با شیرینی ضعيف آميخته با میخک و تلخی اندک که من شخصا همش یاد عنبر توی پانوژ سنداستور میفتم که یه بوی همزمان تلخ خاکی شیرین و حتی اگه نخندین گویی چرم مانند هستش اگرچه چرمی درکار نیست و این احتمالا ناشی از تصویرسازی کاره. در مسیر تغییرات عطر وانیل بیشتر بالا میاد و همواره حضورش رو بیشتر به رخ میکشه اما هرگز برای یک لحظه وانیل کاملا شیرینی که تو کارای دیگه میبینیم نمیشه بلکه همواره در فضايي مبهم و غبارآلود سیر میکنه که تصویری شبیه رنگ شیشه عطر و دقیقا غروب های ساعت هشت تابستون بیابون رو جلو چشت میاره که خورشید زرد شبیه عنبر میشه و تازه بوی تلخ وتیور و چیزای دیگه اون یه ذره شیرینی که ممکنه وجود وانیل تصورشو برامون بیاره کنار میزنه.الان که تو دستم نگاش میکنم و شیشه سنگینشو بالا پایبن میکنم میفهمم چرا بعد اون دو روز اول دیگه هربار رفتم سراغش دلم نیومد بزنم!? واقعا کاریه که منو غمگین میکنه و نوعی حالت آخرالزمانى رو تو نت پایانی اش حس میکنم که اگر مسخره نشم میگم از پس طلوع شیرین غروب غمگین رو برام یادآور میشه.من تقریبا دوماه پیش از پرفیوم شاپینگ گرفتم و بااینکه بارها بوش کردم جز دو روز اول که چند میل استفاده کردم ديگه دلم نیومد بزنم و حالا میفهمم چرا!
انصافا یک اثر هنری ناب و ارزشمنده.برعکس تصور که وانیلیه و باید بگیم کفه زنانه اش سنگینتر باشه اما اینطور نیست خصوصا وقتی وتیور وارد عرصه میشه و البته یونی بودنش احتمالا متعادلترین حالت ممکنه.خانم ها و آقايان جدی و موقر و رسمی که در عین جدیت ظاهری دلتنگی و اضطراب هستی شناختی دارن احتمالا با این بیش از هرکاری ارتباط برقرار کنن اگرچه آدم حیفش میاد هرجایی بزنه اینو! شاید بهترین جا و زمان همون غروب محیط طبیعت هستش(البته که تو مهمونی با اون پخش و موندگاری واقعا عالی اش گزینه ی فوق العاده ایه خاصه که کارکرد چندگانه ای داره!)
پخشش عالیه و مثل پانوژسنداستورم و کارهای برند نیکولایی علیرغم پخش عالی فاقد اون ويژگي متعدی هستش که فی المثل کاری مانند هرود مارلی یا جیونچی زریوس و هرکار تندی تو پخششون دارن که با تندوتیزی ناخوشایند به همه اطراف تعدی می کنن و ممکنه اطرافیان و حتی خودمونو به دردسر بندازه که اه چقدر تنده!! بلکه اینجا مونادی اوریو وانیل با صلابت و احترام نرم نرمک مثل زردی غروب خودشو گسترش میده و دیگرانو مستفيض می کنه
موندگاریش هم عالیه و جالبه موندگاری اش همراه با پخش خوبشه.
نمره اش از نظر من ده از ده
رایحه ی نسبتاً خطی و ساده ای از بهارنارنج شکری و شیرین داره .. (ترکیب بهارنارنج + مارشمالو )
برای کسانی که عطرهای شیرین میپسندن خیلی مناسبه
یه کار نیمه رسمی که هم برای استفاده روزانه مناسبه و هم برای مهمانی و مجالس دوستانه
برای روزهای سرد سال بهتره استفاده بشه
پخش و ماندگاری هم متوسط ـه
ترکیب تلخ-شیرین ـی از چرم و رز .. که فرمول نسبتاً تکراری ای داره .. و شبیه ـش زیاد هست
از نت میانی به بعد، رایحه ی اسموکی خفیف اما تأثیرگذاری به مشام میاد که شیرینی رز رو تاحدی خنثی میکنه
برای کسایی که عطرهای شیرین می پسندن مناسبه
اون توقعی که از عطرهای چرمی تلخ و خشن دارین، با این کار برآورده نمیشه .. رز به وضوح در عطر مشخصه
پخش و ماندگاری خوبی داره و یه کار رسمی و مجلسی به حساب میاد
بنظرم برای روزهای سرد سال مناسبه
با اینکه اسمش شی وود ـه اما رایحه ی آنچنان چوبی و خشنی نداره .. در اصل اصلا خشن و چوبی نیست
بنفشه نقش خیلی پررنگی در عطر داره؛ و بعد از اون، مرکبات .. و کمی روایح گلی مبهم
با اینکه خیلی عجیب به نظر میرسه اما به مشام من کمی بوی "ماست و خیار" داشت!!!!!
با این حال من خیلی ازش خوشم اومد .. و در لیست خریدم هست
بهترین کار فرانک بوکلت از نظر من.یه شاهکاره تو کارهای فرانک بوکلت.پخش و موندگاری وحشتناک عالی و باورنکردنیه
اما فضاي کار! شما اگر هرودمارلی رو زده باشین میتونم با قطعیت بگم همینه تنها با این تفاوت کوچیک که اولا هرود کمی تنده و بوش کمتر شیرینه نسبت به فرانک بوکلت توباکو و درضمن اینکه علاوه بر شیرینی بیشتر بوکلت توباکو،بوکلت پخش مساوی با هرود و موندگاری بیشتری از هرود داره
از عسل هیییییییچ نشونه ای نیست
اینیشیال یه کار خیلی تلخ گیاهی با مقدار زیادی ادویه ـست که مقدار شیرینی در اون بسیار اندکه
بارزترین مشخصه ی این عطر، گیاهی بودنشه .. چیزی شبیه به بوی مقدار زیادی گیاه دارویی در عطاری با دُز بالای ادویه های تند و نسبتاً خشن
کار همه پسندی نیست اصلا ..
البته الان خیلی کمیاب شده
روی هم رفته سلیقه ی خیلی خاص می طلبه . اما بسیار پرقدرت ـه و رایحه پیچیده ای هم داره
پخش و ماندگاری خییییلی بالاست و برای فصل های سرد سال مناسبه
یه کار میوه ای با رایحه ی نه چندان طبیعی، اما دوست داشتنی ..
شیرین و کمی فانتزی ..
رایحه ی رز اصلا عطرو شبیه گلاب نکرده .. به نظرم صرفا نقش شیرین کننده داشته
فضایی تازه و ملایم داره و برای چهار فصل سال مناسبه .. شاید به غیر از زمستان
پخش و ماندگاری ـش اما متوسطه .. نسبت به میدنایت رز کمی ضعیف تره از این نظر
من نت های دودی (اسموکی) رو به وضوح توی این عطر حس میکنم.. ولی در هرم بویایی عطر ذکر نشده
به نظر من این عطر، یه کار وانیلی-کاراملی ِ نسبتاً دودی و تلخه .. یه جور رایحه ی شیرین کثیف و غبارآلود که خیلی خیلی جذابه
اصلا شبیه وانیلی- کاراملی های فانتزی رایج بین دیزاینرها نیست .. کاملا حرفه ای و پیچیده طراحی شده و به وضوح رایحه ی اسموکی در عطر مشخصه
پخش و ماندگاری ـش هم بالاست و به واسطه ی طبع گرم و طعم شیرین ـش برای روزهای سرد سال مناسبه
یه کار تر و تمیز و شسته رُفته .. گُل محور روی بستری از مرکبات تازه و خنک .. با کمی حال و هوای گیاهی
بسیار همه پسند و دوست داشتنی.. ملیح و لطیف و ساده
یه انتخاب ایمن برای استفاده ی روزانه در محیط کار و دانشگاه و حتی مهمانی های کوچک عصرانه
برای روزهای گرم سال مناسبه .. و پخش و ماندگاری متوسط داره
از نظر رایحه فرق چندانی با نسخه قبل خودش نداره .. فقط مقدار شیرینی عطر کمی بیشتر شده و ماندگاری عطر بالاتر رفته
به نظرم نقش میوه ها در این نسخه کمی پررنگ تر از نسخه قبله و عطر فضایی قوی تر به خودش گرفته
باب سلیقه ی من نیست؛ اما عطر همه پسند و خیلی خیلی دوست داشتنی ای ـه ..
از بین کارهای این برند، اومبره ایندیگو رو بیش از باقی می پسندم. و بین ده عطر برتر زندگیم ـه
یه کار تلخ چرمی-میوه ای .. با ترکیبی هوشمندانه و عجیب از چرم، آلو، زعفران، روایح چوبی و نوعی شیرینی بازیگوش و خاص که بدون خدشه دار کردن فاز تلخ عطر، گاهی هست و گاهی نیست
پخش و ماندگاری بالایی داره .. و کاملاً رسمی ـه
برای روزهای سرد سال انتخاب واقعاً شایسته ای ـه
خیلی ها اسمش رو خواهند پرسید.
نت ابتدایی ـش چرم و روایح دودی هستن .. بسیار قوی و تلخ ..
من متوجه میوه ی آلو نمیشم متاسفانه .. (ولی در اومبره ایندیگو به خوبی تشخیص میدم آلو رو)
از نت میانی به بعد رایحه ی بنفشه به وضوح مشخصه و فضایی به وجود میاره که تاحدی شبیه به دیور فارنهایت ـه
اگر بنفشه رو نداشت، خیلی بیشتر میپسندیدم ـش ..
پخش و ماندگاریش خیلی خیلی بالاست و یه کار مجلسی و کاملاً رسمی به حساب میاد
نت ابتدایی ـش ترکیب ترش و کمی گَس ریواس و گریپ فروت ـه .. به تدریج چوبی و چوبی تر میشه و وتیور به وضوح مشخص میشه. جنس وتیور در فلش بک شبیه وتیور تِغ هرمس ـه .. بخاطر همین شاید کمی تا قسمتی یادآور تغ هم باشه
رایحه ی نشاط آور و تازه و سردی داره و برای روزهای گرم سال عالیه
چندان رسمی و مجلسی نیست.. اما یه عطر همه کاره به حساب میاد که جز در فضاهای بزرگ و باز، در باقی مواقع و مکان ها میتونه جوابگو باشه .. خیلی ها اسمش رو از من پرسیدن و این یعنی بازخورد خوبی از بقیه میگیره
از بین کارهای این برند، فلش بک هم جزو موارد منتخب و برتر من ـه .
پخش و ماندگاری چندان بالایی نداره .. اما اگر دُز بالا استفاده کنید، توجه خیلی ها رو به خودش جلب میکنه ..
به نظرم حتی برای فصل بهار هم سرده .. فقط روزهای تابستان !
سبز .. گیاهی .. تازه .. طبیعی ..
ترکیبی از تندی گیاهی و کمی ترشی طبیعی به همراه حال و هوایی خاکی داره و بسیاااااار خنکه .. بسیاااااار تازه ـست و بسیااااااار طبیعی ـه ..
از شیرینی چندان خبری نیست و دانه تونکا تقریباً زیر باقی روایح دفن شده
سلیقه ی خیلی خاص میطلبه .. ولی اگه باهاش کنار بیاید، میتونه یه کار عاااالی روزانه برای فصل های گرم سال باشه .. حال آدم رو واقعاً جا میاره
رسمی و مجلسی نیست .. اما میتونه هرجایی غیر از مهمونی های بزرگ استفاده بشه
پخش و ماندگاریش متوسطه ..
روایت است که این عطر بوی باران و خاک خیس رو تداعی میکنه ..
نت ابتدایی عطر که بسیار سرد و ادویه ای بود .. و بعد از اون مقدار زیادی رایحه ی چوبی روی کار می اومد.. البته این رایحه ی چوبی با مقداری فضای گیاهی و سبز هم ترکیب بود و انگار حال و هوایی مرطوب و سرد هم داشت. طوری که حس میکردیم وسط یه جنگل باران خورده هستیم.. خاک خیس و چوب و برگ های تازه ی نمناک در ذهن تداعی میشن. اما من تصورم از بوی بارون، بوی بارون شهری بود که روی موزاییک و دیوارهای گچی می بارید.. اینجوری نبود. بیشتر یادآور باران خنک جنگلی بود
عطر خنک و نسبتاً سبک ـی هست و طبعاً پخش و ماندگاری بمب آسا نداره .. اما راضی کننده ـست
روزهای گرم سال بهترین زمان استفاده ازین عطر هستن
لومیر بلانش به معنای نور سفید ه ..واقعا رایحه ی سفید و تمیزی داره
نت ابتدایی ـش به مشام من طبیعی ترین رایحه از برگ گل شمعدانی رو داره .. سبز و گیاهی و تلخ ..
به تدریج خاکی و گرم و شیرین تر میشه ... و میوه ی کاکائو چهره ی خودش رو نشون میده
کار نیمه رسمی جالبی ـه .. بسته بندی خیلی خیلی تأثیرگذاری هم داره .. به عنوان هدیه عالیه .. البته شاید رایحه ـش چندان همه پسند نباشه .. و سلیقه ی خاص بخواد
پخش و ماندگاریش رو تست نداشتم. ولی روی بلاتِر مدت نسبتاً زیادی باقی موند
فرانک بوکلت برند نیش فرانسوی تازه ای است که به باور من باید بهش فرصت بروز داد و باتوجه به قیمت های عالی پرفیوم شاپینگ که تمام کالکشن هاى فرانک بوکلت رو داره میتوان با قیمت مناسب از کار نیش با کیفیت منطبق با هر سلیقه ای ازش بهره مند شد.برخی مواردش مثل توباکوش که واقعا در قدوقواره نیش هایی با قیمت میلیونی برخاسته
فرانک بوکلت وانیل از کارهای چهارفصل این برند هستش و اگر از شروع شاد مرکباتی اولیه بگذریم کار وانیلی جذابیه که خانم ها و آقايان به یکسان ازش میتونن لذت ببرند و مثل مونادی اوریو وانیل که وانیلش متفاوت از وانیل های مرسوم با تم زنانه است و باید بدون ذهنیت مرسوم وانیلی سراغش رفت،بوکلت وانیل هم کار وانیلی متفاوتی هستش که شیرینی متعادل و ملایمی داره.البته من شخصا وانیل دوست ندارم و مونادی اوریو رو بر هرکار وانیلی ترجيح میدم و تنها کار نیش وانیلی ام مونادی اوریو هست اما فرانک بوکلت وانیل حسنی که داره کاملا چهارفصله و بوش خیلی بالانس عالی از وانیل و کارامل رو حفظ میکنه و ادامه میده.پخش و موندگاریش مثل اغلب کارهای فرانک بوکلت خوب و درحد عالی هستش
با تمام احترامی که برای جناب فرزاد عزیز قائل هستم، این عطر بوی حشره کش میده!! با استشمام اون ناخودآگاه یاد یه عطر ارزون قیمتی به نام جفری بینه grey flannel افتادم.یه بوی کاملا سنتتیک.تند.سردرد آور. البته این ها برداشت شخصی من از این ادکلن هست.فکر کنم آقای فرزاد ارادت زیادی به این برند دارن و جانب گرایانه قضاوت کردن.البته ;cuir cuba از این برند، عطر خوبیه. به شدت اعتقاد دارم کار های این برند هیچ کدوم جهت safe blind buy مناسب نیستند و حتما حتما باید ابتدا تست بشن علی الخصوص اینکه قیمت بالایی هم دارن. کارهای این برند هر کدوم بوی خاصی داره که ابتدا باید تست بشه.البته این ضعف نیست،خصوصیت کارهای نیش هم همینه.اگه صحبت از پچولی باشه masterpiece هایی از جمله nobile 1942 patchoulii، zegna javanese patcholi، moulinard patchouli و parfum de roma patchouli ,و همین طور فرانک بوکلت پچولی بسیار بهتر از این کار هستند.با تشکر
ما تمام نظرات رو تایید میکنیم ولی نسبت دادن حشره کش به این عطر هم جفا به حس هنرشناسی خودتون هست هم بی احترامی به سلیقه مخاطبانی که این عطر رو دوست دارن و همینطور عطر گری فلانل که امضای افراد زیادی هست و یه نکته برای کسانی که تازه عطربازی رو شروع کردن و یا افرادی که بیشتر به نظرات دیگران توجه میکنن تا بینی خودشون ، این نکته رو همیشه در نظر داشته باشند، عطری رو که تست کردید و ازش لذت بردید ، حتما تهیه کنید. بی تفاوت به نظرات مثبت و منفی، عطر رو بدون هیچ پیش داوری بررسی دقیق کنید . یکی از دوستانی که عاشق رایحه پچولی هست و تقریبا تو مجموعشون بیش از ۵۰ عطر با رایحه غالب پچولی دارن از این عطر نیکولای به عنوان یکی از بهترین عطرهای پچولی یاد میکردن و دو شیشه ازش تهیه کردن . این رو نه برای دفاع از این عطر گفتم فقط برای اینکه دوستان بدونن فقط به بینی خودشون احترام بگذارند
برگهای خیس باران خورده زیر پای مردی تنها در دل تاریکی شب..چراغی بر تیرکی کمر خم کرده، روشن اما باز هم تاریکی ست....
این تصویری ست که از این عطر در ذهن من تداعی میشه.. این کار یا بهتر بگم این شاهکار ،عطری ست تلخ و مرطوب - بالغ و خوش ساخت با شروعی پرتهاجم از برگ بنفشه در معیت عزیزگیاه گونه نعناع هندی ( پچولی ) که تقریبا بعد از بیست دقیقه به ارامی فضایی کهربایی کمی کار رو گرمتر و مشک ارامتر میکنه و با نظم و ارامش خاطر از ابتدا تا انتها، داستان این دلربایی حداقل برای سه فصل سال عاشقانه بازگو میشه...
متاسفام برای خودم که این عطر رو زمانی داشتم که لذتی رو که امروز میتونستم ازش ببرم اون زمان نبردم (البته به شرط حفظ همان کیفیت، هر چند شنیدم در تولیدات جدید قدرت و کیفیت ساخت ،کمی به وضعیت سابق برگشته.. امیدوارم اینطوری باشه)
یکی از خوشحالی های من اینه که تونستم سه تا کار ناب که واقعا بابت ناشناخته ماندنشون همزمان خوشحال و غمگینم رو از پرفیوم شاپینگ بخرم: آیریس نازارنا و کوپال آزور و پالیساندره دی اور
اما آیریس نازنین هیچ مورد مشابهی در جهان نمیتونه بگه در زمینه بوی زنبق یا آیریس به پاش میرسه! این کارو نباید بشینی و توصیف کنی که ابتداش بوی چرم و زنبقه و انتهاش فلان! آخه چنین توصیف تقلیل گرایانه ای چطور میتونه خواننده رو به کوچکترین شناختی از آیریس نازارانا برسونه?! چه ربطی بین زنبق در این کار و زنبق در هرکار دیگه ای وجود داره? هیچ! دیور هوم اینتنس پرفروشترین و محبوبترین کار زنبقی جهان دربرابر زنبق این کار عددی نیست! ماهیتا بوشون فرق میکنه مثل توسکان لدر میمونه و هزاران لدر مبنای صدتومنی دیزاینری
اما نکته مهم به باور بنده کسی اینو بخره و قصدش چیزی جز کار هنری ناب باشه پشیمون میشه و کسی کار هنری ناب بخواد و تمام نیش های دنیارو بخره و اینو نخره کارش لنگ و ناتمامه و حداقل نصف راه رو جا مونده!
برای استفاده غیرفردی فقط و فقط استفاده پرایوت و رمانتیک دونفره! کل این برند پرایوت و رمانتیک و هنری محض هستش و من قول شرف میدم تمام کارهاشو حتی زنانه هاشو خواهم گرفت.
پخش و موندگاریش متوسطه و اگر جز این بود اصلا معنا نداشت چون ماهیت لطیف بوی زنبق و چرم در این کار اجازه پخشی فراتر از آغوش نمیده!
وای خدا این کارو باید بگی قد آغوش منی نه زیادی نه کمی!
من وقتی دانشجو بودم تو کوی امیراباد از مغازه ای تو امیراباد گرفتم سی تومن تو دوازده سیزده سال پیش که این تازه اومده بود بازار و البته اون مغازه معروف بود به گرونی!
بوش اول تند و تیزه و واقعا تعجب میکنم میگن تابستون نمیشه پوشید چون انصافا چهارفصل نابه و حتی خنکیش بیشتره اگرچه عود زده اما آخه عکس عود که نشد عود! راستش از این خاطره تلخ و خنده دار زیاد دارم که یکیش اینکه دوستم که دانشجوی حقوق دانشگاه تهران بود و بعدها شد دادستان یه استان غرب کشور و همون سال اول دادستان شدنش و تشکیل زندگی مشترک با داشتن یه بچه ناگهان فوت کرد و اون عاشق این بود و من نصفه نیمه شده بهش بخشیدم چون بهرحال هرروز میزد خدابیامرز و منم سر موضوع دیگه ای از این ادکلن بیزار بودم و اون هم اینکه یه استاد داشتم که باهم رفتیم سخنرانی جایی و تو ماشین بهم گفت ادکلن چی داری منم ویزیت تو کیفم بود و بو کرد انگار پیف پیف باشه سرشو بالا انداخت خواستم شیشه رو تو سرش بکوبم اما بجاش بعدا تصمیم گرفتم بدم مرحوم دکتر ملکی دوست عزیز جوانمرگم که خواه ناخواه اینو استفاده میکرد و تازه یاد گرفته بود ویزیت و 212نقره ای کارولینا هررا رو باهم قاطی کنه بزنه فلذا برای نجات 212 ویزیت رو بخشیدم بشرطی که به بقیه کار نداشته باشه!
یادم نره بگم با قطعیت میگم پخش بوش درحد کوروس افسانه ای و موندگاریش رو فقط با قطع اعضا و جوارح بدن و دفن اونا میتونستی پایین بیاری! واقعا اغراق نمیکنم پیراهنو شستم باز بوی ویزیت لامصبو میداد
اولین کار آزارو که خریدم و اولین کار جدی یا جزو اولین ها که تا چندسال مدام اینو بولگاری پورهوم آبی و 212نقره ای(212نقره ای کارولینا هررا الان نزدیک بیست سال همیشه ازش میخرم و الانم یه پلمپ قدیمی تولید2010 ازش دارم که دوتا بود یکیشو بخشیدم) استفاده می کردم و راستش پرخاطره ترین عطر زندگی ام نوستالوژیک ترین مورد.اصلا اشکمو در میاره لامصب!
دفعه آخر یکیشو خریدم و خواهرم گفت این از بقیه خوشبوتره و منم بهش بخشیدم و جالبه من متوجه شدم خانم ها خیلی اینو میپسندن
بوی فوق العاده خنک و لطیفی داره و موندگاری عالی اما کاملا خطی هستش و مثل غالب کارهای آزارو علیرغم اینکه من یکی اصلا توشون متوجه تغییر نت و بو نمیشدم و نمیشم اما این و خیلی کارهای دیگه ش سرجمع بوی دل انگیزی دارن. این بو برای من دقیقا بوی مهربانیه مثل گوچی بای گوچی پورهوم که بوی یاس میده و همیشه منو یاد درخت یاس گوشه جنوب شرقی حیات دانشکده حقوق دانشگاه تهران میندازه که جلو در قدیمی سالن مرجع کتابخانه قدیم تو تابستونا و بهار همه رو دیوونه میکرد و منو سرگردون!
بوی کمی ترش و مرکباتیه اول ولی بعد مقداری روایح دیگه از همه جور اضافه میشه که سرجمع اش یه بوی خنک با ته مایه تلخ خزه بلوط و وتیورش تا ساعتها ادامه داره.هیچ کس بابت خرید این ضرر نمیکنه و من شخصا اگرچه دیگه دیزاینری نمیخرم اما همواره باید یکیشو داشته باشم تا خط خاطره هام گم نشه چه عطر بهترین تعریف و کارکردش براى من بازنمایی خاطرات هستش
آزارو از اون برندهاییه که همه ما یه دوره ای باهاش چرخ زدم واقعیتش تقریبا اولین کار جدی من که درواقع مرز برندهای دیزاینری از کارایی مثل اوپن و وان من شو و..بود(اگرچه اینام دیزاینری ان اما خوب اولا حتی بیست سال پیش هم قلابیشون بیشتر بود و بعدش خیلی نسبت به امثال آزارو سطحشون افت کرده)همین برند آزارو بود که ابتدا کروم قدیمی و پور هوم اش رو گرفتم حدود بیست سال و خرده ای پیش
پیور وتیور تو کالکشن پیور کالکشن قرار داشت که سه تا کار پیور لاوندر پیور سدرات و پیور وتیور بود و الان دیسکانتنیو شدن و واسه همین هرکدوم اینا چه ایران و چه خارج زیر صدیورو و پانصدهزارتومن نمیدن.خودم هرسه تاشونو داشتم چون راستش کلا آزاروهارو خیلی دوست داشتم و هنوزم معتقدم نسبت به قیمتشون خیلی سرتر از برندهای پرمدعا هستش اما خوب یه جورایی لوریس آزارو اصلا نمیخواد از سیاق کلاسیک اش بیرون بیاد!
پیور وتیور اولش بوی خوب و خنک زنجبیل مشابه بوی بنتون دریمرز بی یونایتد سبز که زنجبیل ناب فرش و لیمو هستش و البته مثل آرمانی کد اسپورت با تفاوت خنکی تیز ارمانی کداسپرت.بعد چنددقیقه اون بوی خنک زنجبیل و لیمو و ته بوی هل حاشیه ای کنار میره و بوهای درهم ترشی مثل ریواس میاد و هنوز یکربع نشده که خس خس خودش رو غالب میکنه اما مبادا فکر کنید واقعا این دیگه پیور وتیور و خس خس نابه! نه اینطور نیست و وتیورش نسبت به گرلن و تام فورد و...و حتي نسبت به کارهای خود آزارو کیفیتی نداره چون با میکروسکوپ بویایی هم نمیشه اینارو از هم تفکیک کرد
بااینحال الان مشتاق های بسیاری داره و چون دیسکانتنیو شده هرسه ی این کالکشن رو به قیمت های نجومی میفروشن ازجمله پیور وتیور رو که پرفیوم شاپینگ زده صدوپونزده تومن،جایی زده بود ششصدهزار تومن
من درباب ماهیت ناب و هنرمندانه نیکولای کویرکوبااینتنس تو صفحه اصلی برند نیکولای زیر ادکلن کویرکوبا برداشت خودمو نوشتم و اینجا میخوام به چیز دیگه ای اشاره کنم اگرچه خلاصه ای هم از نظرمو اینجا میارم. کویرکوبااینتنس صدمیل اولین کار نیکولای بود که من چندماه پیش از پرفیوم شاپینگ خریدم و چه سعادتی بود. بعد کویرکوبااینتنس صدمیل،نیویورک اینتنس250میل رو از پرفیوم شاپینگ خریدم و مدتهاست منتظرم که پرفیوم شاپینگ پک250میل کویرکوبارو هم بیاره که مثل بقیه موارد یه ادکلن پونزده میلی مشابه همین موردهای مینیاتوری همراشه.کویرکوبااینتنس برای من بهترین و بهترین و بهترین ادکلن تمام عمرم بوده و خواهد بود و حتی نیویورک اینتنس و پچولی اینتنس و هر کار نیش از هر برند دیگه ای نمیتونه برام مثل کویرکوبا بشه اما این امری شخصیه بیشتر.نکته مهم ماهیت کار و نحوه عرضه ی کار هستش که شما وقتی هرکدوم نیکولای هارو میزنید این جنبه جالب ارائه و پخش و پروجکشنشون رو در هیچ برند نیش دیگه ای ندیدم. عجیب محترم و متعادل هستن و چقدر برام عجیبه که چطور بین این پخش عالی و موندگاری شگرف با نحوه ی بروز و ارائه ی متعادل و لطیفشون توازن برقرار شده؟ واقعا فقط باید تجربه کنید و من در ذیل کویرکوبا صدمیل سعی کردم با مثال هایی اینو روشن کنم
اما چیزی که اینجا می خوام بگم درباب چرایی ضرورت خرید کارهای مینیاتوری کوچیک و تقدم ابتدایی اون بر خرید شیشه های صدمیل و بیشتر هستش(جز در موارد تجربه شده)! نیچه جمله ای داره با این عنوان "من از سربازان غارتگر بیزارم" که در مقدمه کتاب چنین گفت زرتشت آورده. منظور نیچه از سربازان غارتگر اوندسته افرادیست که امروزه به صورت اپیدمی در تمام دنیا بویژه جامعه ما حضور دارن و شما در فضای مجازی ازشون زیاد میبینید. کسانی که یک جمله از یک کتاب میخونن و همون جمله رو بدون توجه به کلیت کتاب به عنوان مطالع اون کتاب تفسیر میکنن و دست به تحریف ایده های نویسنده میزنن. اینها مثل غارتگران و دزدها چیزی رو که دوست دارن برمیدارن و حوصله خوندن و اندیشیدن ندارن. شما در فضای مجازی بی نهایت جملات دروغ و گاها مزخرف میبینید که طرف به شکسپیر و..منتسب کرده و بدتر از اون جملات بریده ای که از کتاب نویسندگان بزرگ و فلاسفه میگیرن و برای فلان مقصد خاص به عنوان ایده ی اون نویسنده یا فیلسوف بیانش میکنن تا خواننده رو به هدف مدنظرشون که غالبا صددرصد در تضاد با چارچوب نظری تفکر نویسنده اصلی است و خود از اون مطلقا بیخبرند،سوق دهند.
کسانی که سمپل یک میلی فلان کار نیش(کاری با دیزاینری ها ندارم اگرچه این استدلال میتونه شامل اونام بشه)رو میگیرن و یک قطره اونو رو دستشون میریزن که با میکروسکوپ قابل ردگیری نیست و اونقت براین اساس ریویوی خودشونو از اون کار برای دیگران یا حتی برای تصمیم آتی خود ارائه میدن مشمول حکم نیچه میشن! چرا؟ عطر و ادکلن اگر واقعا شایسته این عنوان باشه یک کار هنری ست که باید به کرات بپوشی و در محیط های مختلف زوایای مختلف پیدا و پنهان اونو کشف کنی! ما در زندگی روزمره با عوامل مختلفی روبرو میشیم که گاها میتونه تاثیر ساختاری سلبی یا ایجابی بر برداشت ما از عطرمون داشته باشه.مثلا در ترافیک و هوای آلوده تهران ممکنه شما تا یکروز دچار کوربویی بشید یا در فصل های مختلف حساسیت های بویایی متعدد پدید میاد. حال چطور با یک سمپل یک میلی که فاقد اسپری برای پخش پوشش دهنده ست بتونیم زوایای متعدد اون کارو درک کنیم؟
چه باید کرد؟ مسلما نمیتونیم میلیون ها تومن خرج بخت بلندبای کنیم و از طرفی الان غالب فروشندگان بویژه در حوزه کارهای نیش فاقد تستر هستند.
مینیاتوری هایی که از پنج تا پونزده میل حجم دارن یک فرصت بینظیرن که در موارد کارهای نیش و آثار خانه های شناخته شده مثل نیکولای که همه دوست داریم موارد منطبق با سلیقمونو ازشون داشته باشیم راهگشاست. مثلا قیمتی که اینجا برای پونزده میل نیکولای ها گذاشته شده کمتر از نصف پونزده میل حجم های صدمیلی در بازار اصلی و دقیقا مساوی با قیمت پونزده میل از شیشه های صدمیلی هستش.یعنی وقتی صدمیل هشتصدتومن یا یک تومن قیمتشه اونوقت پونزده میل بین صدوپنجاه تومن تا صدوبیست تومن میشه! حال شما وقتی پونزده میل بگیرید اولا یک ادکلن گرفتی و بارها استفاده میکنی و متوجه خواهی شد میخوای بعدا صدمیلشو بگیری یا خیر.ثانیا خوشت نیاد ضررمیلیونی نکردی.ثالثا مثل سمپل نیست که نه میتونی یکبار بپوشی و نه ضرورتا ماهیت کارو درک کنی و حتی ممکنه به گمراهی بندازدت! البته همه جا مرسومه که قیمت مینیاتوری ها برحسب میلی دوسه برابر گرونتر از حجم بزرگ هستند اما خوشبختانه اینجا برعکس هست و با هزینه ی قیمت یکی از ادکلن های صدمیل نیکولای میشه تقریبا هشت تا ده تای اونارو با حجم پونزده میل داشت(بگذریم که قیمت نیکولای در جاهایی که تازگی ها آوردن یا یک سایت از یک میلیون و سیصدوشصت تا یک و پونصد زدن!) با این ایده من که قرار بود صدمیا پچولی اینتنس رو بخرم و چندکار دیگه، ابتدا مینیاتوری پونزده میلشونو گرفتم
اولین کار نیکولای که خریدم(اگرچه مدت ها بود دنبال نیویورک اینتنس بودم و هیچ مغازه ای در ایران نداشت و هنوز جز پرفیوم شاپینگ ندارن ..)کویرکوبا بود که چندماه پیش از پرفیوم شاپینگ بخت نصیبم شد و گرفتم و بعدش نیویورک اینتنس و ..رو از همین پرفیوم شاپینگ گرفتم.جالبه سومین خریدم و دومین باری بود که حضوری میرفتم پرفیوم شاپینگ و چهارپنج مورد جالب گرفته بودم(برای دیور اوپرفیوم ساواج رفته بودم اما چه چیزهایی نصیبم شد که دیور در مقابلشون آب معدنی ست) یکدفعه آقای عباسی گفتن کارای نیکولای رو همیشه میارم اما معمولا به نوعی پیش خرید میکنن و فقط یکدونه اضافه کویرکوبا برای خودش نگه داشته بود که وقتی بو کردم واقعا میخواستم گریه کنم چنان دگرگونم کرد. این تنها ادکلنیه از ثانیه نخست تا الان و تا ابد عاشقشم و جالبه بگم از صدمیلش فقط چندبار استفاده کردم بیرون اونم از ترس اینکه مبادا پک دویست و پنجاه میلش که قراره برام بیاره پرفیوم شاپینگ، پیدا نشه! جالبتر اینکه من وقتی نیویورک اینتنس آنارشیست رو گرفتم که خودم مدتها دنبالش بودم و میدونستم کاراکتر آنارشیستی داره و مدیر محترم پرفیوم شاپینگ هم اصرار داشت اول مینیاتور پونزده میلشو بگیرم اما اصرار داشتم فقط دویست و پنجاه و وقتی گرفتم دو هفته طول کشید باهاش ارتباط برقرار کردم و ابتدا کاملا نسبت بهش گیج و گنگ بودم و این البته ماهیت آنارشیکال و متناقض نیویورک اینتنس هستش که خوب انصافا میشه دربابش کتاب نوشت. اما کویر کوبا هرگز! برام نوستالوژی زندگی چندفرهنگی و مولتی کالچرالیسم زیسته ام بود. بوی کویر کوبا اینتنس همونطور که از اسمش پیداست اولویت توتون کوبایی هستش و تو تبلیغ اش هم برگ های توتون کوبایی گذاشته اما من بوی چیز دیگه ای ازش حس کردم و بابت اونه که دیوانه و مفتونش هستم! بوی شیرین بیانی که با برگ توتون سیگار کوبایی ناب آغشته شده همراه با انیس ستاره ای ایتالیایی چیزی رو پدید آورده که فقط می تونم با توصیفی از تجربه غذایی ایرانی براتون تجسمش کنم : احتمالا تا حالا روغن حیوانی کمونشاهی خوردین یا دیدین؟ البته نه اون بسته های ماشینی بازاری چون اونا فقط دروغ کرمونشاهی اند و درواقع اسانس و بوی روغن حیوونی رو بهشون زدن درحالیکه اصل روغن حیوونی محلی کرمونشاه چیز دیگه ایست. درواقع دام های محلی در مناطق زاگرس گیاهی وحشی که بومی زاگرس میانی ست رو میخورن و تمام بو و کیفیت متفاوت روغن کرمونشاهی به دلیل وجود اون گیاهست که تو زاگرس نشین ها خاطرم نیست چی بهش میگن(حقه بازهای صنعتی میان بوی مشابه اون گیاه رو به روغن های عادی و یا کره میزنن و اسمشو روغن کرمونشاهی میذارن درحالیکه اگر اون گیاه از طریق دستگاه گوارش وارد خون و شیر دام نشه اونوقت نتیجه برامده از اون شیر فقط کره عادیست و نه روغن محلی مذکور) حالا شما این بوی چرب روغن کرمونشاهی رو دوسه برابر غلیظ تر کنید و اگر در عمرتون سیگار برگ واقعی کوبایی بو کردین(این سیگار الان حداقل قیمتش سیصدهزارتومن نخی میشه و ربطی به سیگار برگ ده پونزده تومنی دکه های قلابی فروش نداره ) و وقتی به دهن میزنی میخوای کل سیگار رو بخوری واقعا و بیشترین لذتش همون طعم برگ توتونیه که پیچونددش و با لمس زبان مثل طعم کوکای اصل یا هر چیز خوب بوجد میاین, و علاوه بر این دوتا روغن کرمونشاهی و سیگار برگ بیا و به شیرین بیان بیشتر از اینا فکر کن و ترکیب اینارو در نظر بگیر میشه کویر کوبا و تو چه دانی کویرکوبا چیست؟(و ما ادراک ما کویر کوبا؟)
تصورش برام سخت و محاله کسی عاشق این کار نشه! دوست دارم هزاربار بگم حاضرم تمام عطرامو با کویرکوبا عوض کنم و بااینکه از صدمیل بالای نود میلشو هنوز دارم اما بی صبرانه منتظر فلاکون250میلش هستم و به همین خاطره که جرات ندارم این محبوب رو برم کنم. درباب پخش و موندگاریش با اون چندبار پوشیدن باید بگم اصلی که درباره تمام نیکولای ها عرض کردم و باید اسمشو بذارم بارش شبنم وار با پوشش یکسان در شعاعی مشخص از محیط اطراف, اینم وقتی اسپری می کنی دایره و هاله ای از بوی خوش کویرکوبا اطرافتو دربر میگیره و چقدر این بو نافذ و گیرا و چقدر در عین پخش و پروجکشن عالی، محترمانه و سرشار از لطافت و ادب هستش(واقعا برخی ادکلن ها دارای شخصیت تهاجمی و لمپن هستند مثلا من خودم مارلی هرود دارم و پخش و موندگاری دهشتناکی داره که دقیقا بوی قلیون میده به جای توتون. ممکنه خیلی ها عاشقش باشن که راستش خودم بازخورد درحد تمجیدات بعضا اغراق گونه دیدم اونم از افراد غریبه! اما من شخصا دوست ندارم ادکلن ام مثل تیر غیب با تندی و تیزی تا چند متر دور و برمو به چجالش بکشه! این بحث مفصلی می طلبه که آیا ممکنه با ادکلن در حوزه عمومی به حریم خصوصی دیگرات تعدی کنیم؟ به عنوان یک جامعه شناسکه ازقضا پاسخ به این پرسش در حوزه حقوقی رو به اشکال دیگه کار کرده ام بدم نمیاد روزی بهش بپردازم و اینجا قرارش بدم اما عجالتا نظر شخصی ام اینه فارغ از مصرف خودنمایانه و بحث تمایز و موارد مشابه که هممون تجربه ای از اون داریم، دوست ندارم کسی تو تاکسی بابت ادکلن من سرفه بیفته اما اینکه خوشش نیاد بحث سلیقه س و خوب خوشحالم به جای بوی عرق از این بو خوشش نمیاد فلذا من یک مرحله از حیث شهروندی و مسئولیت مدنی خودمو جلوتر انداختم به جبران اون تفاوت سلیقه! اما این فرق میکنه با شرایطی که طرف ادکلن تی رز زنونه قلابی رو صدپاف پاشیده و بوش درحد انفجار منو دربرگرفته! به شما بشارت میدم تمام نیکولای ها(حتی مشک اینتنس زنونه که سرشار از بوی مشک و گل رز زنونه است) ذره ای حتی سر سوزنی تعدی ندارن و دقیقا مثل یک مادام یا موسیوی طبقه متوسط فرانسوی با متانت و ادب مدنیت رو در سرحد کمال رعایت می کنند و ضمن انجام تام و تمام کنش اجتماعی خود-اثباتی شما در حوزه عمومی هیچ تعدی هم به حقوق دیگران ندارن تا مبادا حس حسادت فلان لمپن رو برانگیزن که به صرف سلیقه متفاوتش که نمیتونه به بوی عرقتون گیر بده به بوی عطرتون گیر بده! و چه چیزی بهتر از راحتی خیال که مثل لباس های متینی که پوشیدین و کسی بابتش شمارو "ارشاد" نمیکنه، هیچکس هم برای عطرتون دماغ بالا نندازه!!؟
باید بگم ممنونم خانم نیکولای پاتریشیای عزیز نواده ی بزرگ گرلن برای هنرمندی و آفریده هات
یکی از بهنرین و جذابترین عطرهای تابستانه دیزاینری که در عمرم تجربه کردم.به حدی لطیف و فرش هستش که همسرم اونموقع روزی که از هم جدا شدیم با یه با اجازتون اونو برد!! واقعا خانم ها میتونن با خیال راحت اینو بزنن و ازش لذت ببرن
من این لاین رو گرفتم از جمله سامر اینو که این فرش اونه و حتی زمستونه شو! میتونم بگم الحق وری اریستیبل و غیرقابل مقاومت و وسوسه برانگیزه
بوش سبز سبزه و قشنگ همون رنگشو براتون تداعی میکنه نعنا و کمی مرکبات که بعد مدتی تلخی ملایمی همراش میشه که کارکردش مثل خط سایه نقاشیه
فرش ها معمولا پخش و موندگاری کمی دارن اما اونی که من داشتم موندگاری خیلی خوب و پخش مناسبي داشت