پانوژ سند استورم مردانه Panouge Sandstorm

Panouge Panouge

3419020906006

New product

پانوژ سند استورم مردانه Panouge Sandstorm بزرگنمایی

پانوژ سند استورم مردانه

شرح رایحه

پانوژ سند استورم عطری است گرم، تلخ و شیک که شروعی شیرین و دوست داشتنی از رایحه کهربا و همراهی حس دودی، چوبی مانند و کمی تلخ از غان دارد که حضورش رایحه را شکیل تر و جدی تر مینماید. با گذر زمان تلخی و حس چوبی عطر کمی بیشتر شده و همزمان رایحه گل یاس نیز به ترکیب عطر اضافه میگردد که باعث ایجاد حس گلی ملایمی در عطر شده و بهمراه شیرینی کهربا تلخی چوبها را بخوبی مهار میکند. پانوژ سند استورم پخش بو و ماندگاری بالایی دارد و انتخاب شایسته ای جهت مصرف روزانه یا رسمی در فصول خنک و سرد سال، پاییز و زمستان میباشد.

جزییات بیشتر

این محصول در انبار موجود نیست

3,600,000 ریال

با خرید این محصول شما می توانید تا 7 امتیاز وفاداری. کسب کنید. سبد شما در مجموع 7 امتیاز دارد که می تواند به کوپن تخفیف تبدیل شود به مبلغ 70,000 ریال.

اطلاعات بیشتر

ترکيبات ادکلن

رايحه اوليه
ترنج

رايحه مياني
گل ياس اوسماتوس عنبر سائل

رايحه اصلي
پچولي غان چوب صندل مشک کندر

مشخصات

حجم :100ml
غلظت اسانس :Eau de Parfum
گروه بویایی :Woody Floral Musk
موارد استفاده :روزانه
سال ارائه:2014
جنسیت:آقایان
مناسب برای فصل:پاییز و زمستان
رایحه:گرم، شیرین و تلخ
شماره مجوز:9165860756377624
عطرساز:Jean Jacques

برند

پانوژ، یک خانه عطر فرانسوی است که در سال 1948 تاسیس شد و از سال 1984 نام پانوژ را برای خود برگزید و از آن سال تا کنون به طور کاملا تخصصی تحت این نام به تولید ادکلن می پردازد

نظرات کاربران

توسط در تاریخ 20 Mar 2018 (پانوژ سند استورم مردانه Panouge Sandstorm) :
(5/5

Isabey L'Ambre de Carthage

در توصیف این اثر کم نظیر ژان ژاک کامنت آقا فرزاد حق مطلب رو ادا کرده فقط این موضوع رو خواستم اضافه کنم که این اثر با نام Sandstorm کمتر شناخته شده است و ظهورو موفقیتش برمیگرده به سال 2011 که تحت عنوان L'Ambre de Carthage توسط کمپانی Isabey عرضه شد و پس ازاون از سال 2013 تحت عنوان Panouge Sandstorm به اصطلاح تولیدش تجاری شد.

توسط در تاریخ 09 Nov 2017 (پانوژ سند استورم مردانه Panouge Sandstorm) :
(5/5

پانوژ سنداستورم

یک شاهکار ناب که حیفه بگی دیزاینریه بلکه یک شاهکار تو نیش هاست.
اولین بار دوسال پیش زمستون از دوستی هدیه گرفتم.اونموقع وزرا اینو داشت و سیصدوپنجاه زده بود که الان نزدیک پونصد زده. بار دوم از پرفیوم شاپینگ گرفتم دقیقل با نصف قیمت وزرا اگرچه اینبار هم هدیه و لطف دوستان ، و هردو مورد شرکتی بودن .صدبار دیگه هم تا باشه میخرم.
بوی ناب عنبر حیوانی که از فرط طبیعی بودن میخوای صدبار خودتو بوکنی اما خوشبختانه نیاز نیست چون وجودتو براي ساعت ها دربر میگیره و این عنبر چقدر تو سنداستورم خوب جا افتاده! بویی چرب در کنارش حس می کنی و این چربی رو نه که بو میکنی بلکه برات تداعی میشه
در کنار طوفان عنبری که با صلابت اما بدون هیچ تندوتیزی عوامانه ای مثل هاله ای از فره ایزدی می پوشاندت،یه بوی خاکی و نیمچه مرطوب اما خاکی خاکی حس میکنی که دوست ندارم بگم کثیفه اما با بوی حیوانی آميخته ست و اگر بوی ابتدایی مرکباتی حاشيه ایش نبود فضاي پانوژ سنداستورم به اندازه خود جعبه شیشه ای و چرمی سنگینش سنگین میشد و شاید تحملش سخت!
هنوزم کار سنگینی هستش و همونطور که شیشه ی سنگین و چرم دست دوز روی شیشه و سر فلزی زیباش از ابتدا بهت پیام میده که این قراره زره ای فولادی باشه برای آنچه پیربوردیو تمایز و دیستنکشن افراد در فضاى اجتماعی میخونه، سنداستورم کاملا کارکردی تمایزبخش و نامهربانانه داره که صاحبش با پوشیدن اون پیشاپیش خط نامریی اما کاملا مشخصی رو دور خودش رسم میکنه که قرار نیست اجازه بده کسی از اون محدوده بهش نزدیکتر بشه
فلذا این عطر علیرغم بوی واقعا هنرمندانه و نابی که داره اصلا عطری برای مهربانی و در آغوش کشیدن دیگران نیست بلکه دقیقا برای اون دست بورژواهای دماغ گنده متفرعنی هستش که در مهمانی های سنگین کاری که هیچ جایی برای دوستی عمیق و گذار از تجارت وجود نداره، برگه ویزیت صاحب ظاهرا متشخص اش باشه و در بیرون از آنجا نیز کارکرد تمایز و فاصله گذاری اجتماعی همراه پرستیژ رو براش پدید بیاره.فلذا اینجا نباید لز دانشجو و جوانک فشن و یا فضاهاي غیررسمی انتظار پانوژپوشی رو داشت.
من که از بورژواها و تاحدودی کارکرد نابرابرانه و نامهربان تمایز بیزارم به دلیلی دیگه دوستش دارم اگرچه تقریبا هرگز در محیط اجتماعی نمیپوشمش مگر مواردی که طرف من همون لمپن های بورژوا متفرعن باشه که بدم نمیاد صریح بگم دل به دل راه داره! پانوژ رو برای صلابتش دوست دارم و برای کاراکترش و مهمتر از اون برای بوی خوش عنبر آمیخته با مشک لطیف و کمی خاک و کثیفی حیوانی! اینجوریه که هرشب سری بهش میزنم و یا در پیاده روی های شبانه که مانند پروفسور کین در رمان کیفر آتش(برج بابل) الیاس کانتی دوست دارم احدالناسی باهام حرف نزنه زره پانوژ رو میپوشم